داستان بازی GTA IV به جرات می توان گفت، شروع کننده تحولی بزرگ در داستان های  سری بازی های Grand

داستان بازی GTA IV به جرات می توان گفت، شروع کننده تحولی بزرگ در داستان های  سری بازی های Grand Theft Auto  بود. GTA IV  از نظر داستان، چیزی فرا تر از نسخه های پیشین gta  ارایه می کرد؛ چیزی که داستان آن را به اندازه یک فیلم جذاب می کرد.

در این نسخه بر خلاف 7 GTA قبلی، خبری از داستان کلیشه و تکراری نبود. کاراکتر اصلی داستان بازی GTA IV، از دنیایی دیگر پا به دنیای GTA و سرزمین آمریکا گذاشته و این امکان را برای گیمر فراهم می کند که به همراه و از دیدگاه او به بازی و کشور آمریکا نگاهه کند.

دیگر خبری از ماموریت های کلیشه ای، گفت و گو های تکراری و ماجرا های بی سر و ته نیست. GTA IV ( و نسخه های بعد از آن ) درست مانند یک فیلم هستند؛ به هر یک از شخصیت های بازی به صورت جداگانه پرداخته می شود،هر کدام تیپ شخصیتی خود را دارند، داستان بازی بسیار باورپذیرانه و مطابق واقعیات طراحی شده است و فراز و فرود های زیادی دارد.

همه این ویژگی ها در کنار موتور بازی پیشرفته و گرافیک بسیار بالا ( نسبت به زمان انتشار ) این بازی را نسبت به نسخه های پیشین بسیار متمایز کرد و Rockstar با GTA IV علاقه مندان را به تجربه ای جدید دعوت کرد. حال به خلاصه ای از داستان بازی GTA IV می پردازیم.

داستان بازی GTA IV

اولین صحنه، ما را با حال و هوای داستان بازی GTA IV آشنا می کند. یک کشتی را می بینیم که به سمت لنگرگاه های شهر New York در حال حرکت است. افراد زیادی در کشتی حاضر هستند و اکثرا با لهجه های اروپای شرقی صحبت می کنند ( لهجه روسی ). در این بین شخصیت اصلی بازی، Niko Bellic را مشاهده می کنیم.

تصویر Niko Bellic کاراکتری اصلی بازی GTA IV

Niko که از کشور صربستان که جنگی داخلی ( جنگ بین بوسنی و صربستان ) را پشت سر گذاشته آمده است. خاطرات بد جنگ -را هنوزدر ذهن دارد. این خاطرات شوم و همچنین بدهی های مالی که در کشورش به بار آورده است دلایلی شدند که او سرزمین مادری اش را ترک کرده و برای شروعی جدید به آمریکا مهاجرت کند.

داستان بازی GTA IV این فرصت را به گیمر می دهد، که همزمان با Niko وارد دنیایی جدید شود و با او زندگی جدید را تجربه کند و همین مسیله نوعی همزاد پنداری را پدید می آورد.

یک دیگر از دلایل مهاجرت Niko به آمریکا، حضور پسر عمویش، Roman در این کشور است. Niko و Roman دو دوست دیرینه و قدیمی هستند که با یکدیگر بزرگ شده اند، اما Roman چند سال زود تر از Niko به کشور آمریکا مهاجرت کرده است و اکنون در آمریکا یک شرکت کوچک تاکسی رانی را اداره می کند.

در پایان صحنه نخست بازی، Niko از کشتی پیاده می شود و پسر عمویش را که با ماشینش منتظرش ایستاده را می بیند. این دو بعد از چند سال یکدیگر را ملاقات می کنند و بسیار خوشحالند.

ملاقات Niko و Roman بعد از 10 سال دوری

رویای آمریکایی

در نخستین گفت و گو هایی که در بازی شاهد آن هستیم متوجه ویژگی های این دو کاراکتر می شویم. Niko فردی بسیار جا افتاده و عاقل است و شخصیت خونسردی دارد. Roman بسیار رویا پرداز است و به زن ها علاقه زیادی دارد و هنوز جنب و جوش دوران نو جوانی اش در او موج می زند. (بعدا در داستان متوجه خواهید شد که او به قمار بازی اعتیاد دارد )

Niko در اوایل داستان بازی  به Roman می گوید که آمریکا با چیزی که Roman برای او تعریف می کرده خیلی تفاوت دارد و آن قدر ها هم که می شنیده کشور رویایی نیست. این، مساله ای است که بار ها و بار ها در داستان مطرح شده و به گوشتان می خورد.

داستان بازی GTA IV ، داستان رویای آمریکایی است. داستان افرادی که برای تحقق بخشیدن به رویا هایشان پا به این سرزمین ناشناخته می گذارند و می فهمند که اوضاع اینجا اصلا مطابق چیزی که برایشان تعریف می کردند و یا فکر می کردند پیش نمی رود. در واقع اوضاع تفاوت چندانی با کشور خودشان نمی کند.

اینجا نیز زورگو ها و قاچاقچیان هستند و قدرت را در اختیار دارند. در آمریکا نیز قتل هست، جنایت هست و مقامات دولتی مانند پلیس و حتی روزنامه های بزرگ شهر هم دستشان به خون آلوده است.

وقتی نیکو، درست مانند خانه، وارد درگیری های خیابانی می شود

Niko با همه این شرایط می خواهد شروعی جدید داشته باشد و با خلافکار ها قاتلان سر و کار نداشته باشد اما آیا گذشته اش و شرایطی که برایش به وجود می آیند به او این اجازه را می دهند؟

روز های نخست در آمریکا

Roman از بدو ورود Niko به آمریکا از او حمایت می کند؛ به او تلفن همراه می دهد و اجازه می دهد در خانه اش سکونت داشته باشد، به او کار می دهد و در ازایش به او پول پرداخت می کند. حتی پس از چندین ماموریت این امکان برای Niko فراهم می شود که با تاکسی های شرکت کوچک او شروع به کار کند.

در همان اوایل بازی مشخص می شود که همه این ها آرامش قبل از طوفان است. مسافرانی که Niko آن ها را جا به جا می کند اکثرا خلاف کاران و قاچاقچیان مواد مخدر هستند و همین باعث میشود که در اوایل بازی، Niko نیز وارد درگیری های خیابانی شود. او در همین بین با یکی از مشتریان دایمی Roman به نام Jacob دوست می شود.

Jacob یکی دیگر از شخصیت های بازی است. جامایکایی است و به عنوان پخش کننده مواد مخدر فعالیت می کند و در همان اوایل داستان با Niko دوست می شود و در روند داستان بازی به او کمک می کند.

کاراکتر Jacob در GTA IV

خلاف سنگین

اما کار به همین چند خلاف سبک ختم نمی شود. اعتیاد بیش از اندازه Roman به قمار بازی و بدهی های او به مافیای روسی و بلغاری کار دست این دو پسر عمو می دهد و باز هم آن ها را وارد درگیری های مافیایی می کند. درست مانند گذشته.

مافیای روسی در پی بازپس گیری پولش از Roman است و سخت به دنبال او است. Vlad یکی دیگر از ضخصیت های اصلی بازی است. او توسط مافیای روس برای نظارت بر منطقه ای از شهر قرار داده شده است و همین Vlad مسیول بازپس گیری پول از Roman می شود.

کاراکتر Vlad در بازی GTA IV

Niko نیز مطابق انتظار برای دفاع از خود و پسر عمویش با مافیا درگی می شود و با آن ها مبارزه می کند. اما برخلاف انتظار مافیا به مهارت های زیاد Niko از جمله توانایی های تیراندازی علاقه مند شده و به او پیشنهاد می دهد که با کار کردن برای مافیا بدهی پسر عمویش را صاف کند و بعد از آن برای مافیا کار کند.

به این ترتیب زندگی عادی Niko چندان دوام نمی آورد و پایش به سرقت ها، دزدی ها و زورگیری های بیشتر باز می شود.

شکل گیری داستان بازی GTA IV

Niko حالا برای مافیا و Vlad کار می کند. اما یک ماجرا روند فعلی داستان را تغییر می دهد. Vlad نامزد Roman را مورد تعرض و آزار قرار می دهد و همین مساله خشم Niko را بر می انگیزد. در حالی که خود Roman به دلیل وحشتی که از مافیا دارد ترجیح می دهد سکوت کند و کاری انجام ندهد Niko تصمیم دیگری می گیرد.

Niko ،  Roman را به همراه خود پیش Vlad می برد و می خواهد کار را یک سره کند. پس از رویارویی با Vlad و درگیری با محافظانش، Vlad فرار می کند و Niko و   Roman نیز او را دنبال مب کنند و پس از چندین دقیقه تعقیب و گریز او را گیر می اندازند.

Vlad بی دفاع است و Niko قصد دارد او را بکشد اما Roman که از مافیا خاطرات خوبی ندارد به شدت با او مخالف است. اما Niko کار خودش را می کند و از Vlad انتقام می گیرد.

لحظه به قتل رسیدن Vlad

Roman بسیار ترسیده و نگران است و دایم می گوید که حالا زندگی ای که سال ها برایش در این کشور تلاش کرده در شرف نابودی است و همه چیز دارد به شرایطی که در کشورشان داشتند باز می گردد.

اما Niko اینجا حرفی بسیار مهم و جدید را بازگو می کند. حرفی که شاید دلیل اصلی او برای مهاجرت به امریکا باشد.

داستان اصلی بازی GTA IV

Niko در زمان جنگ داخلی از نیرو های مدافع شهر کوچکش بوده است و در گروهی که برای دفاع از شهرش تشکیل شده بوده عضویت داشته است. این گروه برای دفاع از مردم بی گناه شهر تشکیل شده بود.

در یکی از روز های جنگ، Niko متوجه می شود که یک از اعضای گروه در حال خیانت کردن به گروه است. اما قبل از این که Niko بخواهد کاری انجام دهد خیانت کار، کار خود را می کند و همه اعضای گروه به جز Niko و یک نفر دیگر کشته می شوند و به دنبال آن مردم شهر و بسیاری از زنان و کودکان بی گناه قتل عام می شوند.

Niko پس از چند سال هنوز این واقعه را فراموش نمی کند و به دنبال خیانتکار می گردد و پس از مدت ها تلاش می فهمد که او اکنون در یکی از گروه های مافیایی New York عضویت دارد. همین مساله به علاوه بدهی های Niko انگیزه ای می شود که او به آمریکا مهاجرت کند.

 Roman بعد از شنیدن این حرف ها بسیار شگفت زده می شود و از Niko می خواهد از تصمیماتش صرف نظر کند، اما Niko مصمم تر از این حرف هاست. سپس Niko جنازه Vlad را در رودخانه می اندازد و هر دو از منطقه خارج می شوند.

ادامه داستان بازی GTA IV

پس از مشخص شدن اهداف اصلی و فرعی Niko، داستان بازی ادامه می یابد. شخصیت ها و گروه های مختلفی معرفی و وارد بازی می شوند، داستان های فرعی زیادی اتفاق می افتند و گیمر فراز و نشیب های زیادی را تجربه می کند.

Packie McReary یکی دیگر از کاراکتر های مهم بازی